چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳
   

عوامل مؤثردر تحقق جامعه مدنی ۸

بازگشت به فهرست

بسم الله الرحمن الرحیم

عوامل مؤثردر تحقق جامعه مدنی ۸

در شماره گذشته به دومین عامل مؤثر در جامعه مدنی یعنی معلم و آموزش اشاره شد. ادامه آن بحث اینکه اطفال پس از خروج از تحت آموزش و پرورش والدین که به طور طبیعی و احیاناً توأم با عطوفت و مهربانی و گاه هم با خشونت و بی مهری انجام می شود وارد یک محیط آموزشی و پرورشی نوین کلاسیکی با محیط خاص خودش می شود و طبعاً مدرسه، معلم را به عنوان جایگاه و شخصیت مهم و تأثیر گذاری تلقی می کند به گونه ای که دانش آموزان تحت تأثیر گفتار و رفتار و حتی طرز پوشش و حالات او قرار می گیرد و بسا بافته های محیط خانواده را از دست بدهد و با پذیرش آموزش و پرورش محیط مدرسه و معلم به شخصیت جدید تبدیل گردد و اگر پس از پایان تحصیلات آموزشی دیگر ادامه تحصیل ندهد و در آموزش وپرورش نامناسب تربیت یابد و وارد جامعه شود و دست به کار کلیدی بزند چه بسا جامعه را به فساد و تباهی بکشد و عامل این خرابی و فساد، معلم و آموزگار باشد و اگر محیط مدرسه و مخصوصاً معلم یا آموزش و پرورش نوین او را شخصی متدیّن و سالم بار بیاورند که در حد بسیاری می تواند چنین کاری کند خدمت بزرگی به جامعه و حتی نسل های بعدی کرده است زیرا گفته شده است – العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر – . حال یک نمونه از نقش معلم در سرنوشت جامعه اشاره می گردد تا بدانیم معلم تا چه اندازه تأثیرگذار است و در نتیجه ضمن اینکه اولیاء آموزش و پرورش موظف هستند از معلمین مجرب و متدین استفاده کنند و به کار آن ها نظارت نمایند اولیاء خانه نیز مراقب اطفال خود باشند، که اگر چنین مراقبتی نباشد همه با مشکل مواجه خواهند شد. قاعدتاً اکثر جامعه با هیتلر – رهبر آلمان نازی – و جنگ جهانی دوم به خوبی آشنا هستند. مردی که دنیا را به آتش کشید و میلیون ها انسان را به کام مرگ برد و از اروپا تا آسیا را درگیر کرد و حتی کشور ما را نیز تحت تأثیر جنگ قرار داد. حرکت و پیدایش این شخص با این همه ویرانی و بدبختی حاصل آموزش یک معلم است. وی در سن یازده سالگی وارد دبستان شد و جزء پسران سرودخوان صومعه بود و به گفته خودش آرزو داشت که روزی کشیش شود و فرمان مقدس کشیش را دریافت کند ولی بعدها آرزوی وی عوض شد. این آرزو و مسیر را چه کسی تغییر داد! معلمی که تاریخ درس می داد و او بود که برای اولین بار هیتلر را به یک فرد انقلابی بدل کرد. هیتلر در کتاب – نبرد من – می نویسد: این معلم در تمام حیات بعدی من تأثیر قاطع داشت و او بود که مرا به مطالعه تاریخ، سخت علاقمند ساخت. سی و پنج سال بعد وقتی هیتلر با فتح و پیروزی به سرزمین آبا و اجدادی خود بازگشت این معلم را پیدا کرد و او را مورد احترام قرار داد. هیتلر می گفت: نمی توانید تصور کنید که به این پیرمورد چقدر مدیون هستم(کتاب ولگردی تا دیکتاتوری/ص ۱۰ ) در گذشته اشاره شد که بسا معلم بافته های فرهنگ خانوادگی دانش آموز را به کلی تغییر داده و آموزه جدیدی را با استحکام بیشتری جایگزین آن نماید و شخصیتی جدید بسازد که نمونه بارز آن را در شخصیت هیتلر اتریشی ( که وارد آلمان شد و حزب تازی را تشکیل داد و دنیا را به آتش کشید و ثبت تاریخ گشت ) می توان دید. بنابراین معلم و زبان او نقش بسیار مهمی در سرنوشت جامعه دارد لذا نباید تصور شود که گفته ها در کلاس دفن می گردد بلکه اندوخته افکار دانش آموزان شده و در آینده مورد استعمال آنان می گردد چنانکه در زندگی هیتلر نمایان است و گناه شرارت های امثال هیتلر به عنوان سبب در مقابل بشر به گردن معلم نیز خواهد بود وشریک جرم محسوب می شود که بدین مناسبت به بیان هشدار دهنده رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله تبرک می جوییم – عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم یعذب الله اللسان بعذاب لا یعذب به شیئا من الجوارح فیقول: أی رب عذبنی بعذاب لم تعذب به شیئا، فیقال له: خرجت منک کلمه فبلغت مشارق الأرض ومغاربها، فسفک بها الدم الحرام وانتهب بها المال الحرام وانتهک بها الفرح الحرام، وعزتی وجلالی لأعذبنک بعذاب لا اعذب به شیئا من الجوارح ( اصول کافی/ج۲/ص۱۱۵) امام صادق علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل می فرماید که فرمود: خداوند زبان را به عذابی شکنجه می دهد که هیچ یک از اندام آنطور شکنجه نمی شود. زبان می گوید پروردگارا مرا شکنجه ای کردی که هیچ یک از اعضاء اینطور شکنجه نشده اند! گفته می شود از تو کلمه ای صادر شد که به شرق و غرب عالم سرایت کرد و به وسیله آن خون ها ی حرامی ریخته شد و اموال حرامی غارت شد و ناموس ها، بی حرمت شدند به عزت و جلال خودم شکنجه ای بشوی که هیچ یک از اعضاء نشده باشند. مصداق بارز این کلام حکیمانه را در کلام معلم تاریخ هیتلر میابیم که باعث کشتار میلیون ها انسان و غارت اموال کشورها و بی حرمتی به ناموس آن ها شد. لذا این نقش کلام و آموزش معلم کنج اندیش است و متقابلاً یک معلم درست اندیش و خیرخواه می تواند دانش آموزان را تربیت نماید و به عنصری مفید و کارساز تبدیل کند.

تاریخ چاپ: ۱ مرداد ۹۳