پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
   

گزیده ای از بیانات حضرت آیت الله بطحائی در خصوص انقلاب اسلامی ایران

دهه فجر و این انقلاب نتیجه حدود سی، چهل سال مبارزه از سال ۴۱ تا ۵۷ که پیروزی انقلاب است می باشد.

سال ۴۱ بعد از فوت آیت الله العظمی بروجردی، شاه بنا داشت تا با اجرای به قول خودش (انقلاب سفید) ایران را زیر و رو کند و در نهایت روحانیت را به طور کلی از صحنه زندگی مردم دور کند و به صورت واتیکان واری در یک جایی روحانیت را محدود کند.

در اینجا به حق و بدون تعصب، روحانیت و در راس آن مرجعیت و در خط مقدم مرجعیت امام رضوان الله تعالی علیه با یارانش و همراهانش این انقلاب را شکل داده و به پیروزی رساندند که روحانیت در سطح مرجعیت و پایین تر و طلاب همه با امام همراه بودند.

مراحل تمام طی شد؛ در ابتدا تذکرات لازم به دربار شاه و دولت و وزیران داده می شد اما به خاطر غروری که دربار داشت و فشاری هم که از اربابان بیرونی بر دربار شاه وارد می شد بنا نداشتند در مقابل روحانیت کوتاه بیایند و در مقابل هم، روحانیت بنای کوتاه آمدن نداشت.

اولین راهپیمایی که در ایران به وقوع پیوست ۶ بهمن ۴۱ بود که شاه بعد از انقلاب سفید بنا بود به قم بیاید؛ در ظاهر اینکه به قمی ها سند مالکیت بدهد و در واقعیت این بود که یک استقبال گسترده ای از شاه شود و این استقبال را به رخ روحانیت و مراجع بکشد که اگر شما هستید من از شما جلوتر هستم به دلیل پیشواز و استقبال کلانی که مردم از من صورت داده اند.

امام راحل با آن هوشیاری و بیداری خود دستور دادند که بروید و در مسجد اعظم قم سخنرانی و افشاگری داشته باشید. دیگران هم شاهد هستند البته برخی از دنیا رفته اند؛ در خط مقدم این حرکت، بنده در روز جمعه از مسجد حسین آباد خیابان آذر (شهر قم) با شعار «ما تابع قرآنیم ، رفراندوم نمی خواهیم» به راه افتادیم و آرام آرام یک راهپیمایی شکل گرفت و سپس شعارهایی با مضمون اینکه – مردم آگاه باشید دین از بین رفت و اسلام در خطر است – یک حرکت جانانه ای که از مسجد حسین آباد آذر شروع شده بود به سمت مدرسه حجتیه و خیابان بهار رفتیم و نهایتا دوباره به چهار راه بازار و خیابان آستانه برگشتیم که در آنجا با نیرویهای انتظامی شاه که لباس شخصی پوشیده بودند درگیر شدیم، کتک و زد و خورد و عده ای را دستگیر کردند البته بنده را نتوانستند دستگیر کنند و توانستم از دستشان بگریزم.

فردای آن روز شاه به قم آمد، البته در درگیری روز قبل آن طاق نصرت هایی که زده بودند از بین رفته بود و شهر آشفته شده بود و در ادامه هم استقبالی از شاه نشد و زمانی که شاه شروع به سخنرانی کرد بنده در فیضیه بودم و صدا را از طریق بلندگوهایی که همه جا نصب کرده بودند می شنیدم؛ شاه شروع کرد به فحاشی و جسارت کردن به روحانیت که – شما یک مشت احمق ریشو هستید و تعریف از فضائل خود کرد، این سرآغاز اولین حرکت انقلاب ایران بود که در ۶ بهمن سال ۴۱ در قم رقم خورد.

 بعد رسیدیم به مقطع اواخر حکومت شاهنشاهی و دهه فجر انقلاب که نقطه عطفی در این حرکت به شمار می رفت، امام هنوز در پاریس بود و انقلابیون در کشور بودند که عده ای از این عزیزان به شهادت رسیدند. امام در پاریس بود بختیار هم در راس بود، بنده در آن زمان در آموزش و پرورش قم دبیر بودم؛ یک راهپیمایی هم فرهنگیان در میدان آستانه انجام دادند که سخنرانش من بودم که حتی در آن سخنرانی به بختیار حمله کردم و گفتم:(تو زمانی نخست وزیری را پذیرفتی که اگر آن را به یک جاروکش خیابانی می دادند قبول نمی کرد؛ ای بختیار بی اختیار). بختیار در دوران نخست وزیریاش رجز خوانی بسیاری می کرد.

امام بعد از مدتی که در پاریس بود تصمیم گرفت به ایران سفر کند و آغوش باز ملت هم برای استقبال از ایشان آماده بود و با آن روحیه خدادادی که امام داشت همانند نامشان که روح الله است تصمیم گرفتند و وارد ایران شدند و مورد استقبال بی نظیر ملت ایران قرار گرفتند. بنده در استقبال امام نیز بودم. 

کار به جایی رسید که آن رژیم شاهنشاهی با سابقه ۲۵۰۰ ساله و میراث خوران غربی اش شکست خوردند و انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، حتی نخست وزیر انگلیس دیوید اوون مرتب می گفت: ما نمی گذاریم شاه برود البته امریکا هم می گفت ولی نخست وزیر انگلیس اصرار زیادی بر این قضیه داشت و شعارش این بود ولی از آنجایی که پیمانه که پر شود سرنگون شود شاه رفت و دار و دسته اش هم گرفتار شدند و بحمدالله این انقلاب به پیروزی رسید که امروز ثمره اش را می بینیم. امروز دنیا در برابر انقلاب ما سر تعظیم فرود آورده است.

ملت باید قدردان این زحمات و جانفشانی ها و انقلاب اسلامی باشد؛ خدا شاهد است بدون تعصب عرض می کنم در تاریخ ایران از زمان هخامنشیان تا امروز از حیث ساخت و ساز، وسائل نقلیه، زندگی، پیشرفت های سیاسی اقتصادی، نظامی و آبادانی که ایران به خودش گرفته است قابل مقایسه نیست، بنده در رژیم سابق خدمت سربازی هم کرده ام. ارتش آن روز بزمی بود ولی نیروی نظامی ما امروز، رزمی است.

نیروی نظامی ما امروز در مقابل دنیا قد علم کرده است. می بینید آمریکایی که یک روز گروهبانش از ما باج میگرفت الان در خلیج فارس دست بسته و با خفت و خواری تسلیم می شوند، وزیر امور خارجه آنها عذرخواهی می کند. کجا بودیم و کجا آمدیم، دیروز از ما باج می خواستند و ما را ملت وحشی می خواندند، مستشاران آمریکایی در ایران حق بدی آب و هوا و حق توحش می گرفتند؛ پنجاه هزار مستشار آمریکایی اضافه حقوق این چنینی می گرفت آن وقت امروز ملت سرفراز در هر صحنه ای در خط مقدم است؛ واقعا اگر ملت ناشکری کند در پیشگاه خدا معذب خواهد بود.