پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
   

لزوم الگوپذیری جامعه مدنی (۱۶)

بازگشت به فهرست

بسم الله الرحمن الرحیم

لزوم الگوپذیری جامعه مدنی

در بحث های گذشته اشاره شد که بشر به لحاظ جامعیت عقلانی و نفسانی، دارای دو نوع زیست می باشد یکی زیست انسانی و ملکوتی گونه که عرصه زندگی برای او مرتع دین و دانش است و معاش به انواع آن جنبه ابزاری دارد و دوم زیست حیوانی و شهوانی که زندگی برای وی مرتع چرا نفسانی یعنی خوردن و آشامیدن و ارضاء تمایلات شهوانی است و اصولاً بخش دوم قدرت جزبش بیشتر است و اکثریت بشر در وضعیت دوم به سر می برند یعنی زندگی را در بعد نفسانی و شهوانی محدود می کنند چنانکه قرآن کریم به عنوان آگاه ترین کتاب بر اوضاع و احوال بشر در خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ( فرقن / ۴۴)، تو گمان می کنی بیشتر اینان گوش شنوا دارند یا خردورز هستند، نیستند این ها مگر مانند چهارپایان بلکه از آن ها گمراه ترند – و روند جامعه با وجود ارسال رسل و انزال کتب، گویای آن است که پیروی نکردن جامعه از یک الگوی مقبول و مشروع الهی سبب میشود تا از جانوران نیز بدتر و خطرناک تر بوده. امروز خود در قرن و تمدن مدرن تجملاتی زندگی می کنیم که اربابان زر و زور و تزویر شبابان گروه های درنده خوئی چون صهیونیست ها و القاعده و داعش شده و همه و همه عرصه زندگی را در خوردن و بردن و کشتن و تجاوز و وحشی گری خلاصه کرده اند. این مصادیق، حقیقت گویی قرآن را به زیبایی و روشنی بر ملا می سازد که تمدن؛ به شیک پوشی و شیک زیستن زندگی مادی نیست چراکه می بینیم کاخ نشینان درنده خوی امریکایی و غرب و متحدین منطقه آنان، چگونه بعد درنده خویی افراد فقیر و زبون و بی خرد را از سراسر دنیا تطمیع کرده و با تامین درهم و دینار و دلار و تأمین مسائل جنسی تحت عنوان جهاد نکاح آنان را به جان مردم بی گناه غزه و سوریه و عراق انداخته و قلع وقم می کنند و خم به ابرو نمی آورند گوئیا این شبابان و رمه های آن ها از نوع بشر نیستند و هیچ ارتباطی با انسان ندارند لذا اینجاست که نقش رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه اطهار علیهم السلام با اجرای احکام الهی در تفکیک جامعه مدنی ولو با زیست ساده از جامعه وحشی و بربر و لو با زیست مدرن به خوبی آشکار می گردد زیرا در جامعه مدنی تربیت یافته از قرآن و سنت، رحم و مروّت و جوانمردی، حاکم است و برای تمام اقشار جامعه از هر مذهب و ملیت، حق حیات و زندگی آرمانی و مسالمت آمیز قائل است و رهبران دین مدار آن همچون پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امیر المؤمنین علی علیه السلام برای اقشار مختلف جامعه دل سوزی می کردند. امام علی علیه السلام هنگامی که در شهر کوفه می بیند که فردی فقیر است و تکدّی می کند از همراهان وی علت آن را میپرسد، می گویند او مسیحی است و اقلیت است؛ امام برافروخته می شود و می فرماید: تا جوان بود و توانی داشت او را به کار گرفته و اینک که از کار افتاده به او بی اعتنا شده اید! دستور داد از بیت المال برای او مقرری تعیین کنند. و نیز در نامه ای که به استاندار خود در مصر (مالک اشتر) می نویسد، مرقوم می فرماید: و لاتکونن علیهم سبعا ضاریاً تغتنم اکلهم فانهم صنفان، اما اخ لک فی الدین او نظیرلک فی الخلق – نهج البلاغه – مبادا علیه جامعه مانند حیوان درنده خوی فرصت طلب ( گرگ ) خوردن آنان را غنیمت شماری زیرا آن ها از دو صنف بیشتر نیستند یا برادر دینی تو می باشند و یا هم آفرینش تو هستند و انسان می باشند. ملاحظه می شود که امام و پیشوای جامعه مدنی چگونه مسئولین را در رعایت حقوق اقشار مختلف جامعه اعم از دین دار و بی دین سفارش می فرماید و آن ها را از بی رحمی و فرصت طلبی و درنده خوئی بر حذر می دارد. متقابلاً رهبران جامعه بربر با همه لوکس منشی، افراد تحت فرماندهی خود را به بی رحمی و درنده خویی تربیت و تشویق و ترغیب کرده و می کنند . با بیان این دو نمونه جامعه متضاد که به طور مسموع و مرئی و ملموس درک می کنیم این ما هستیم که در انتخاب و پیوستن به مسیر آن ها، آینده بی انتهای خود را به گونه ای ورق بزنیم که در نهایت دچار پشیمانی بی درمان و حسرت لاعلاج نگردیم که بد گزینان در دو ایستگاه به چنین درد بی درمانی مبتلی می گردند یکی هنگام کوچ روح از بدن که در آینده ای بس وخیم خود را مشاهده می کنند و با عجز می گویند: رب ارجعونی لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون (مومنون/۹۹-۱۰۰) پروردگارا مرا برگردان شاید کار نیک انجام دهم و بدی ها را جبران کنم پاسخ می شنود هرگز این حرفی است که به او گفته می شود و در پس آن ها عالم برزخ است تا روز رستاخیز. این اولین ایستگاه با عبور از دنیا به سمت آخرت است که با یک چنین چراغ ترمز خطرناکی مواجه می شوند. از اینجا که با پاسخ کوبنده و مأیوس کننده ای برخورد می کنند در ایستگاه دوم که می خواهند وارد جهنم بشوند و به سرنوشت محتوم خود ساخته ی خویش می نگردند، با کمال حسرت و سرخوردگی می گویند- وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ( ملک / ۱۰ )، ما اگر به سفارشات پیامبران و اوصیاء و علماء دین، گوش می کردیم یا لا اقل خود می اندیشیدیم و خردورزی می کردیم جزء اصحاب جهنم نمی شدیم. لذا علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد

تاریخ چاپ: ۳۰ مهر ۹۳