شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
   

حجاب و عفاف در جامعه مدنی (۲۳)

بازگشت به فهرست

بسم الله الرحمن الرحیم

حجاب و عفاف در جامعه مدنی

از جمله ویژگی های جامعه مدنی و به تعبیری متمدن؛ دارا بودن حجاب و عفاف است. حجاب و عفاف دو مقوله ای هستند که بشرِ با شخصیت و عزتمند از دیرزمان در تمام مناطقِ بافرهنگ دنیا، رایج و معمول بوده است زیرا حجاب و عفاف در حکم دیوار منزلی است که اموال و دارایی های صاحبان خانه را از دست برد افراد و رهگذران یغماگر، مصون می دارد. حجاب از حجب و به معنی پوشش می باشد چنانکه حافظ می گوید: حجاب چهره جان می شود غبار تنم – خوش آن دمی که از این چهره پرده برفکنم نگهبان و دربانان را نیز حاحب می گویند برای آنکه آن ها مانع از ورود افراد غیر مجاز به داخل خانه یا اداره می شوند و پوشش بانوان و نسوان را که مانع از مشاهده نامحرم از سروصورت آن ها می گردد نیز حجاب می نامند. بدیهی است که اگر نگهبان برای خانه و یا اداره ای نباشد به گونه ای می شود که – هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو – و نسوان نیز اگر حجاب نداشته باشند منظر آن ها محل تاخت و تاز چشمان بوالهوس قرار خواهد گرفت و بسا به امنیت آن ها آسیب وارد شود و از نظر منش و شخصیت نیز از اعتباری برخوردار نخواهند بود. لازم به ذکر است که بانوان، ناموس خانواده محسوب می شوند و طبعاً غیرت که حسی حساس است به خود اجازه نمی دهد که نامحرمان، حریم خانواده را پایمال امیال نفسانی خود قرار دهند و از طرفی غیرت، ریشه در جان مردان باشرف دارد لذا در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده است که – الغیره من المرء ایمان – غیرت در مرد در حکم ایمان او محسوب می شود و ماهیت ایمانی و مردانگی اشخاص را تشکیل می دهد یعنی در صورتی که مردان نسبت به ناموس خود حساس بوده و آن ها را به حفظ حجاب و دور نگه داشتن خود از نامحرمان سفارش کنند، نشان دهنده بنیاد ایمانی و قدرت مردانگی مردان خواهد بود و متقابلاً افراد سهلنگار و بی تفاوت، از لحاظ ایمان و مردانگی در نقص به سر می برند که می توان این تصور را در بیان امام صادق علیه السلام به خوبی ملاحظه نمود. اسحاق بن جریر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: هر گاه مردی در مورد خانواده اش در معرض غیرت قرار گرفت خداوند پرنده ای را بر خانه اش مبعوث می کند آن پرنده ندا می دهد: ان الله غیور یحب کل غیور – خداوند غیرتمند است و هر غیرتمندی را دوست دارد آنگاه اگر صاحب خانه غیرت به خرج داد و آن را بزرگ داشت او را بزرگ می دارد وگرنه از بام فرود می آید و بر سر او سقوط می کند و با بال های خود بر چشمانش می زند و پرواز می کند و … ( کتاب وافی/ج۲۲/ص۷۶۲ ) و از قول رسول خدا صلی الله علیه وآله نیز روایت شده که فرمود: کان ابراهیم غیورا و انا اغیر منه وجدع الله انف من لا یغار من المومنین و المسلمین ( همان/۷۶۴ ) ابراهیم خلیل الرحمن مرد غیرتمندی بود و من از او غیرتمندترم و خداوند متعال قطع می کند بینی آن مرد مؤمن و مسلمانی را که غیرت ندارد. بنابراین اساس شخصیت و بنیاد ایمانی مردان در غیرت و حساسیت ناموسی آن ها نهفته است. در کنار واژه حجاب، عفاف به کار می رود شاید بتوان گفت واژه عفاف از نظر مفهومی و مصداقی فراتر و جامع تر از حجاب است و نمای زیبایی از چهره واقعی انسان می باشد. زن یا مرد عفیف از یک متانت و وقار ویژه ای برخوردار است که او را در جامعه ممتاز می سازد. محققین واژه عفت را چنین معنی کرده اند که عبارت است از تجلی حالتی برای نفس انسانی که او را از غلبه شهوت رانی و بوالهوسی باز می دارد و عفیف کسی است که در این رابطه اهل مراقبت و مواظبت است ( مفردات راغب/ص۳۳۸ ) و در قرآن کریم نیز در چهار مورد به کار رفته که به این معنا می باشد که – عفیف، انسان وارسته ای است که منش و شخصیت و بزرگواری خود را در راه امیال نفسانی و هوسرانی از دست نمی دهد بلکه با یک کنترل و حاکمیت قوی بر نفس خود از این ایستگاه ها به خوبی عبور می کند – یکی دیگر از موارد در رابطه سرپرستی اطفال یتیم است که می فرماید: وَمَن کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ ( نساء/۶ ) کسی که وضعیت مالی خوبی دارد از مصرف اموال یتیم خودداری نماید و خدمتش را برای خدا انجام دهد. و دیگری در مورد تهی دستان و فقراء می باشد که بزرگواری و عفت نفس، آن ها را از تکدّی و خفت نمائی خود باز می دارد چنانکه می فرماید: یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ ( بقره/۲۷۳ ) آن هایی که از حال اینان خبر ندارند؛ از عفت و متانت آن ها خیال می کنند که آنان از ثروتمندان هستند. مورد دیگر در رابطه با زنان و مردانی است که به دلیل عدم تمکن قادر به ازدواج نیستند و طبعاً تحت فشار شهوت می باشند ولذا می فرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ( نور/۳۳ ) آن هایی که راه برای ازدواج نمی یابند عفت و پاکدامنی، پیشه کنند تا خداوند آن ها را از فضل خود بی نیاز گرداند . ضمنا در این آیه نوید می دهد که اگر دختر و پسری که در ازدواج با محرومیت زمانی مواجه هستند عفت و پاکدامنی به خرج دادند و حجاب و عفت خود را حفظ کردند و به دام گناه نیافتادند، خداوند متعال آن ها را از این بن بست نجات می دهد و وعده الهی تخلف پذیر نیست. مورد آخر در رابطه با بانوان کهن سالی است که از حیّز ازدواج افتاده اند و می توانند جامه های دوران جوانی را کنار بگذارند و به اصطلاح با مانتو و لباس باوقارا در جامعه رفت و آمد کنند و قرآن می فرماید: وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَّهُنَّ ( نور/۶۰ ) مع ذلک اینکه عفت به خرج بدهند برای آن ها بهتر است. در این آیات عفت به موارد خاص اشاره داشت اما در سنت نبوی بیشتر بر روی حفظ شکم و شهوت تکیه شده است و از امام صادق علیه السلام روایت شده است که می فرمایند: ما عُبِدَ اللهُ بشیْءٍ أفْضل من عفَّه بطنٍ و فرْجٍ ( بحارالانوار/ج۷۱/ص۲۶۸) هیچ عبادتی بالاتر از خودداری شکم از مال حرام و خودداری رفع شهوت از حرام نیست. و در روایت دیگر فرمود: کان أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه یقول : أفضل العباده العفاف ( همان/ص۲۶۹ ) علی بن ابیطالب علیه السلام پیوسته می فرماید: برترین عبادت ها رعایت عفت است. شاید دلیل این برتری این باشد که عفت، سبب می شود تا باب بیشتر گناهان بسته شود چراکه شکم پرستی و شهوت بی جا باعث می شود که انسان در دنیا، خوار و ذلیل و در آخرت نیز به جهنم سوق پیدا کند چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید: قال رسول الله صلی الله علیه وآله اکثر ما تلج به امتی النار الا جوفان البطن و الفرج ( همان ) رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بیشتر چیزهایی که امت من را به جهنم وارد می کند دو چیز است یکی، شکم و دوم، اسیر شهوت شدن. نکته پایانی این تحقیق اینکه حجاب و عفاف گذشته از اینکه انسان را از دست درازی به ناموس دیگران از هر حرکتی باز میدارد متقابلاً ناموس انسان را از تعرض دیگران نیز باز می دارد چنانکه امام صادق علیه السلام می فرماید: بِرُّوا آباءَکُمْ یَبِرَّکُمْ اَبْناؤُکُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِساءِ النّاسِ تَعِفَّ نِساؤُکُمْ ( بحار/ج۷۱/ص۲۷۰ ) به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند و از زنان مردم عفت به خرج دهید تا زنانتان با عفت بمانند. در فرهنگ فارسی نیز آمده است که انگشت مکن رنجه به در کوفتن کس تا کس نکند رنجه به در کوفتنت مشت امید است مایه پند باشد.

تاریخ چاپ: ۲ بهمن ۹۳