چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
   

عوامل مؤثر در تحقق جامعه مدنی (۶)

بازگشت به فهرست

بسم الله الرحمن الرحیم

عوامل مؤثر در تحقق جامعه مدنی

در بحث های گذشته در رابطه با نقش خانواده بیان شد که اولاد، امانت های بکر و سربسته ای هستند که خداوند متعال به والدین عنایت می فرماید و یکی از نعمت های الهی و روشنایی بخش خانواده است که آن هایی که از این نعمت محروم هستند از تیرگی خانه رنج می برند و آرزوی داشتن حتی یک دختر یا پسر را دارند بنابراین والدین در حفاظت و هدایت و راهبردی آن ها عاملی مؤثر و مسئول می باشند. والدین در دو بخش وظیفه دارند یکی در هدایت و راهبردی افکار آن ها به سمت و سوی خداپرستی و آموزش اصول اعتقادی و احکام دینی و وظیفه دوم نیز در سیروسلوک زندگی که چگونه بزیند و با چه لباس و چه مُدی وارد جامعه شوند و از چه غذاهایی استفاده کنند و با چه اشخاصی نشست و برخاست داشته باشند. بدیهی است با توجه به اینکه اولاد در بدو ورود به عرصه زندگی دنیوی از نظر فطرت و سرشت اولیه، خداپرست و دوستدار دوستی های خدا است لذا این والدین هستند که نقش پرورش را ایفاء می کنند زیرا سرزمین وجود انسان در بدو ورود به دنیا به مثابه کشتزاری مشتمل بر دو گونه بذر است. بذر گیاهان مفید و سودمند و بذر گیاهان هرز و فاسد چنانکه قرآن کریم می فرماید: و نفس و ماسویها فالهما فجوروها و تقویها ( شمس/۷-۸ ) سوگند به نفس و آنکس که آن را دوسویه قرار داد؛ هم فسق و فجور به آن الهام نمود و هم پرهیزگاری را. والدین به عنوان اولین عامل در این مزرعه باید به پرورش و رشد بذرهای خدامحور توجه داشته باشند ولذا تمام همّ خود را در رویش آن ها به کار برند و مواظب عدم رشد بذرهای فاسد عقیدتی و اخلاقی و سلوکی باشند. افلاطون می گوید: مربیان حکم ماما را دارند. ماما بچه تولید نمی کند بلکه کمک می کند تا جنین پا به عرصه بیرون بگذارد حال اگر ماما مجرب و دلسوز باشد بچه نیز سالم به دنیا می آید اما اگر ناشی یا بی توجه باشد چه بسا بچه خفه گردد یا علیل به دنیا بیاید. حاصل این سخن آن است که بذر خوب و بد به اندازه لازم در وجود هر انسانی از طرف آفریدگار، تعبیه شده و این مربیان از جمله والدین به عنوان نخستین مربی مسئول چگونگی رویش آن ها می باشند. شاید بتوان این نظریه را در میان حکمای اسلام نیز یافت که می گویند: بشر عالم بالقوه و بالاجمال به دنیا می آید و همه آنچه را که در مسیر کمال لازم دارد به طور بالقوه در وجود او گمارده شده و کسی چیزی به آن اضافه نمی کند بلکه مانند آدمی که چیزهایی را می دانسته و فراموش کرده و مربی به یادش می آورد و لذا بعد از تذکر؛ از آگاهی آن در شگفت نمی شود و آن را نوظهور تلقی نمی کند ولذا رویاندن محتویات وجود اطفال توسط مربیان از جمله والدین، آمادگی بالقوه را به فعلیت رساندن است. شاید از این جهت باشد که انبیاء نیز مذکر بودند و گفته می شود – فذکرهم فانّ الذکری تنفع المؤمنین – زیرا تذکر فرع داشتن زمینه است و هنگامی که رویه های مفید ارائه می شد برای گیرندگان، تازگی نداشته یعنی اجمال آن را در خود داشته و اینک آن اجمال مفصل شده. خلاصه آنکه خداوند متعال زمینه های خیر و شرّ را در وجود آن ها قرار داده است و سود و زیان هر دو جنبه را نیز بیان فرموده و از مربیان خواسته شده که در جهت رشد و پرورش خیر، قدم بردارند. از آغاز به آن دستورات حکیمانه ای که در کلمات ائمه اطهار علیهم السلام در شماره های گذشته بیان شده اشاره گشت که والدین را موظف می کنند تا در سیروسلوک اطفال، دختر و پسر، از سیره و روش پیشوایان الهی استفاده کنند تا به بن بست برنخورند و دچار فرزندان نااهل نگردند که از جمله این روش، طرز پوشش و لباس است. اطفال از ابتدا هیچ مد و مدلی را در لباس و اصلاح سر و صورت انتخاب نمی کنند بلکه این والدین هستند که آن را انتخاب می کنند. دختر و پسر تفاوت لباس دخترانه و پسرانه و مد مخصوص هر یک را نمی دانند بلکه این مربیان هستند که باید فرق بگذارند. اطفال از آغاز تفاوت لباس و مُد داخلی و بیگانه را نمی دانند لذا این والدین هستند که باید از لباس و غذای دشمن که در این ژورنال ها تبلیغ می شود و با کمال تأسف وارد بازار مسلمین می گردد اجتناب کنند. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که: قال انه اوحی الله الی نبی من انبیاء قل للمومنین لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا مطاعم اعدائی ولاتسلکوا مسالک اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی ( وسائل الشیعه/ج۳/ص۲۷۹ )، فرمود: خداوند متعال به پیامبری از پیامبران خود وحی کرد که به مؤمنین بگو لباس دشمنان را نپوشید و غذاهای دشمنان مرا نخورید و راه و روش دشمنان را طی نکنید که اگر از غذاها و لباس ها و راه و رسم آن ها استفاده کنید شما نیز مانند آن ها دشمنان من می باشید. روشن است هنگامی که افراد مسلمان به سیروسلوک غربی ها زندگی کنند و به مُد آن ها عمل نمایند این حاکی از علاقه و محبت به آن ها است و قهراً پیرو آن ها خواهد شد چراکه دین، چیزی جز محبت نیست چنانکه قرآن کریم می فرماید: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی – ای پیامبر به مردم بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید – و در حدیث دیگر نیز آمده است که – هل الدین الا الحبّ، آیا دین چیزی غیر از محبت است. اگر زن و مرد، دختر و پسر مسلمان به مُد غربی گرایش داشت و عمل نمود معلوم می شود که آن ها و عملشان را نیز دوست دارد بنابراین یک دل نمی تواند محل دو نوع محبت متضاد باشد که توضیح آن در شماره بعدی بیان خواهد شد انشاءالله

تاریخ چاپ: ۱۶ تیر ۹۳